سناریوی معاندان پس از حذف «من و تو»
تاریخ انتشار: ۱ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۷۹۳۳۹۷
تعطیلی شبکه من و تو را نباید به معنای واقعی پایان فعالیت رسانهای این معاندان فرض کرد، بلکه آنها به خوبی دریافتهاند که ابزارها و رویکردهای سنتی و تکراری در فضای رسانه اثربخشی خود را از دست داده است و به دنبال طرحی نو هستند. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، تلویزیون بیبیسی فارسی در تاریخ 25 دیماه 87 تأسیسشد و از همان ابتدا نشان داد قصد دارد اخبار فارسیزبانان را انعکاس دهد، اما در اغراق وقایع مربوط به ایران در واپسین ماههای دولت نهم کوشید و احتمال تقلب در انتخابات را در برنامههای مختلف خود مطرح کرد و زمانی که برخی کاندیداها موضوع تقلب در انتخابات را اعلام کردند این شبکه بهعنوان نخستین رسانه فارسیزبان بر آتش آن ادعای واهی دمید و نقش عمدهای را در آشوبهای خیابانی و فتنه سال 88 ایفا کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سفید کردن «بیبیسی» فارسی با «من و تو»
با مرور عملکرد معاندان علیه کشورمان در سالهای اخیر، میتوان دریافت که دشمنان قسم خورده این مرز و بوم پس از شکست در فتنه 88 و لزوم سفید کردن چهره خود نزد ملت ایران، مسیر دوم را انتخاب کردند. پس از پایان دولت دهم بود که در 28 اکتبر 2010 مصادف با 6 آبان 1392 شبکه ماهوارهای «من و تو» در لندن تاسیس شد. در ظاهر امر کیوان و مرجان عباسی به عنوان سرمایه گذار معرفی شدند و ابتدا تلاش کردند با پخش برنامههای سرگرمکننده خارجی از جمله مستندهای جذاب و سریالها و رئالیتیشوهای مشهور با دوبله فارسی و تولید برنامههایی همچون «آکادمی موسیقی»، «بفرمایید شام» و «شعر یادت نره» خود را مستقل از جریانهای سیاسی نشان دهند. آنچه که در آن روزها نمود آشکار داشت؛ سعی سازندگان این شبکه بر تحمیل فرهنگ غربی و تغییر سبک زندگی ایرانی_اسلامی بود. اما رفته رفته با توجه به وجود وقایعی، چون دی ماه 96 اهداف سیاسی این شبکه آشکارتر شد. به این ترتیب که تا پیش از ناآرامیهای داخل ایران، رویکرد سیاسی این شبکه به برنامه اتاق خبر و خوانش اخبار داخلی ایران محدود میشد، اما کم کم با ساخت مستندهایی از زندگی پهلوی اول و دوم، میخ خود را در حمایت آشکار از این حکومت سرنگون شده کوبید و در حوادث آبان 98 در رقابت با دیگر شبکههای فارسی زبان معاند، خط سیاسی خود را در کنار همان برنامههای سرگرم کننده؛ پررنگ کرد. این روند ادامه داشت تا اینکه فتنه «زن، زندگی، آزادی» کلید خورد.
پایانی برای یک مهره سوخته
در این ایام اختلاف میان سه شبکه فارسی زبان «من و تو»، «بی بی سی فارسی» و «اینترنشنال» بالا گرفت و هر یک از آنها تلاش کرد تا با تندروی و اعلام موضع جدی و علنی علیه جمهوی اسلامی راه خود را پیش ببرد. البته باید گفت من و تو در سه سال اخیر بسیار تلاش کرد تا با ارتقاء مدل شهروند خبرنگار بی بی سی به گزارشگر من و تو، هم بی بی سی و هم اینترنشنال و صدای آمریکا را وابسته به اطلاعات میدانی خود کند که در زمانهای مقتضی بتواند نرخش را بالاتر ببرد و همین مساله در بروز اختلاف این شبکهها خودنمایی میکرد. با این همه در اقدامی غیرمنتظره، 22 آبان ماه بود که براساس اطلاعیه صادر شده توسط مرجان و کیوان عباسی مالکان یهودی-بهایی شبکه «من و تو»، این شبکه از اول ژانویه سال جدید میلادی (2024) به دلیل مشکل در تامین نیازهای مالی فعالیتش را متوقف خواهد کرد. هرچند که با انتشار این بیانیه برخی گمانه زنیها مبنی بر بازی رسانهای توسط عوامل پشت پرده این شبکه بود، اما در نهایت «من و تو» طبق گفتههای کیوان عباسی در 11 بهمن ماه تعطیل شد.
و، اما چند سناریو
بسیاری مطرح میکنند که این شبکه به عنوان یک رسانه ورشکسته با تندرویها و ناشیگری عوامل خود به شرایطی رسید که سرمایهگذار آن را به این نتیجه رساند که این شبکه به اهداف خود نمیرسد و برای اینکه جلوی ضرر را بگیرد آن را تعطیل کرد. از سوی دیگر برخی بر این باورند که این شبکه تلویزیونی با توجه به بیاثر بودن آن تعطیل شد تا ضدانقلاب در حوزه رسانهای خود دست به برندسازی جدید بزند؛ چراکه آنقدر شبکه من و تو در این حوزه ورشکسته بود که قابلیت احیا نداشت تا جایی که گویی برای افکارعمومی بسته شدن این شبکه اهمیتی نداشته است. از سوی دیگر اگر سناریو قطع شدن بودجه از سوی کارفرما به سبب تغییر سیاست و بروز جنگ در سرزمینهای اشغالی پس از انجام عملیات «طوفان الاقصی» را نیز محتمل بدانیم، برآیند ورشکستگی برند من و تو نیز به عنوان یکی از عوامل کنار نمیرود؛ حتی با وجود رفتار افراطی اینترنشنال و BBC فارسی در اغتشاش زن، زندگی، آزادی در سال 1401، آش آنقدر شور بود که تصمیم بر این شد که شبکه من و تو از دور خارج شود.
نکته آخر
همه این سناریوها در کنار هم را میتوان به عنوان مجموعهای از ادله و عوامل تعطیلی شبکه من و تو یاد کرد، اما حالا پس از شکست دوباره دشمن در فتنه 1401؛ گویی بار دیگر دشمنان قسم خورده ایران اسلامی مانند سال 92، تصمیم به سفید کردن عوامل خود گرفتهاند یعنی نخواستند مانند آن زمان، در راستای همین شبکه، تلویزیونی دیگر تاسیس کنند بلکه با حذف آن، مظلوم نمایی عوامل و اشک و ناله مجریان بستری را برای ایجاد یک شبکه دیگه فراهم کردند. در این باره نیز محمودرضا کبیرییگانه کارشناس رسانه و فضای مجازی گفته است: «تعطیلی شبکه من و تو را نباید به معنای واقعی پایان فعالیت رسانهای این معاندان فرض کرد، بلکه آنها به خوبی دریافتهاند که ابزارها و رویکردهای سنتی و تکراری در فضای رسانه اثربخشی خود را از دست داده است و به دنبال طرحی نو هستند.»
منبع: بصیرت
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: شبکه منوتو شبکه منوتو شبکه من و تو رسانه ای بی بی سی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۹۳۳۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مخاطب ۶۹.۲درصدی ثمره تحو ل رسانه ملی
جالب اینجاست که در این میان یک رسانه نوشته بود بهواسطه ضعیفبودن کارنامه عملکرد VODها یا همان شبکه نمایش خانگی، آمار مخاطبان تلویزیون بالا رفته! و به نوعی نفس تازهای به رسانهملی تزریق شده است؛ اما نکته مهم، صحبتهای مطرحشده از سوی یکی از مدیران شبکههای نمایش خانگی است که نشان میدهد وضعیت این تولیدات و روابط آنها بیشتر از چیزی که مخاطبان مطلع باشند آشفته است و تنها یک اظهارنظر باعث شده تا دمل چرکین تولیدات عجیب و نمایش خانگی بیشتر از قبل برای مخاطب سر باز کند.حالا با تازهترین نظرسنجی منتشرشده از سوی مرکز افکارسنجی ایسپا، همه این تحلیلها بر باد رفته و نشان میدهد که مخاطبان تلویزیون واقعی و حتی بیشتر از آمار اعلامشده از سوی مقامات رسانهملی است. آمار منتشرشده از سوی مرکز افکارسنجی ایسپا، از این منظر اهمیت دارد که نه از سوی خود تلویزیون که از سوی یک رسانه مستقل مطرح شده که آمارهایش تاکنون محل استناد بسیاری از تحلیلهاست. این آمار نشان میدهد که ۴۰.۸درصد «ایرانیان» شبکه سه را بیشتر از سایر شبکههای تلویزیونی میبینند، ۳۵.۲درصد شبکه آیفیلم و ۲۱درصد شبکه یک را تماشا میکنند. میزان تماشای این شبکهها در بین «بینندگان صداوسیما» به ترتیب ۵۸.۹درصد شبکه سه، ۵۰.۸درصد شبکه آیفیلم و ۳۰.۳درصد شبکه یک بوده. همچنین ۶۹.۲ درصد «ایرانیان» بیننده برنامههای صداوسیما هستند.«مردان آهنین» پرمخاطب شد
این نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) یک طرح نظرسنجی با عنوان «سنجش نگرش مردم در خصوص برنامههای صداوسیما» با تعداد نمونه ۱۷۱۵نفرازشهروندان ۱۵سال به بالای سراسرکشور در «هفته آخر فروردینماه» سالجاری بوده که به شیوه مصاحبه تلفنی انجام شده و نکات مهمی را از مخاطبان تلویزیون روشن میکند. در مدت اخیر مطالبه بسیاری از منتقدان و فعالان رسانه بیان آمار روشن از میزان مخاطبان تلویزیون بود که بارها با حدس و گمان مطرح میشد. بااینحال، حتی زمانی که خود رئیس مرکز تحقیقات صداوسیما آمار را بهصورت شفاف، دقیق و در حضور رسانهها بیان کرد، بازهم این نقدها ادامه یافت. حالا به نظر میرسد که با اعلام آمار از سوی مرکز ایسپا، بتوان تحلیل بهتری روی مخاطبان برنامههای تلویزیون داشت. بخشی از یافتههای ایسپا مربوط به درصد مخاطبان به تفکیک برنامههاست. یافتههای نظرسنجی ایسپا نشان میدهد ۹/۳۶درصد از «ایرانیان» برنامه مردانآهنین،۳۴.۷درصد برنامه زندگی پس از زندگی، ۳۴.۲درصد برنامه محفل، ۳۲.۳درصد برنامه شبخوش، ۳۱.۸درصد برنامه فوتبال برتر، ۲۹.۷درصد برنامه پانتولیگ و ۲۶.۵درصد برنامه معرکه، ۲۴.۵درصد برنامه مهمونی، ۲۱.۳درصد برنامه ماه خدا، ۱۸.۸درصد برنامه ماه من، ۱۷.۲درصد برنامه ایران دوستداشتنی، ۱۶درصد برنامه پاورقی و ۱۲.۱درصد برنامه برمودا را دیدهاند.میزان تماشای این برنامهها در بین «افرادی که تلویزیون تماشا میکنند» ۵۳.۳درصد برنامه مردان آهنین، ۵۰.۱درصد برنامه زندگی پس از زندگی، ۴۹.۴درصد برنامه محفل، ۴۸درصد برنامه شبخوش، ۴۶درصد برنامه فوتبال برتر، ۴۲.۹درصد برنامه پانتولیگ و ۳۸.۳درصد برنامه معرکه، ۳۵.۴درصد برنامه مهمونی، ۳۰.۷درصد برنامه ماه خدا، ۲۷.۲درصد برنامه ماه من، ۲۴.۸درصد برنامه ایران دوستداشتنی، ۲۳.۱درصد برنامه پاورقی و ۱۷.۵درصد برنامه برمودا بوده است. همچنین ۴۵.۴درصد از «ایرانیان» گفتهاند سریال زیرخاکی، ۲۳.۲درصد سریال هفت سر اژدها و ۲۰.۴درصد سریال رستگاری را دیدهاند. میزان تماشای این سریالهای تلویزیونی در بین «بینندگان تلویزیون» حاکی از این است که ۶۵.۵درصد آنها گفتهاند سریال زیرخاکی را دیدهاند. ۳۳.۵درصد سریال هفت سر اژدها و ۲۹.۴درصد سریال رستگاری را دیدهاند.
رشد مخاطب در دوران افول تلویزیونهای خارجی
نکتهای که در این میان باید به آن اشاره کرد، یکی از جملات رئیس مرکز تحقیقات صداوسیماست که در نشست اخیر گفته بود نباید انتظار مخاطب ۸۰درصدی از رسانه تلویزیون داشت، چراکه در کشورهای دیگر هم این آمار حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد است. در همان نشست هم برخی خبرنگاران با واکنشهای کنایهآمیز از این مقایسه گفتند و خواستار توضیح شدند که شاکرینژاد گفته بود: «امروز در عصری هستیم که مخاطب را باید ترکیبی از برادباند و برادکست دانست و از آن گریزی نیست. در حقیقت این عددها در این عصر چیزی شبیه معجزه است. مثلا مرکز تحقیقاتی در آمریکا یا انگلیس که میزان مخاطب را ارائه میکند، بهندرت آمارهایش به ۱۰درصد میرسد؛ بهعنوانمثال، برنامه پرمخاطب ۲۰۲۳ انگلیس، برنامه مربوط به تاجگذاری چارلز بود که ۱۲.۵میلیون نفر درمجموع آن را دیده بودند که حدود ۱۸درصد میشود. امروز وقتی با مردم صحبت میکنیم متوجه میشویم مردم در بستر خارج از تلویزیون و بر بسترهای دیگر مصرف رسانهای دارند. در حقیقت باید به یک فناوری برسیم که وقتی درباره میزان مخاطب صحبت میکنیم، هر دو را لحاظ کنیم.» انتشار آمارهای ایسپا در کنار این صحبتهای مطرحشده از سوی شاکرینژاد که حداقل آمار را بیان کرده بود، نشان میدهد که تلویزیون بهعنوان یک رسانه سنتی، هنوز هم مخاطبان خود را دارد و بیان آمار ۶۹.۲درصد برای مخاطبان تلویزیون، مهر تاییدی بر درستبودن آماری است که مرکز تحقیقات صداوسیما منتشر کرده بود. البته خود مرکز هم در نشست فوق تاکید کرده بود که حداقل آمار را بیان کرده و حتی میتوان گفت آمار فراتر از این مقدار است. نگاهی به تعداد کلیدواژههای تکرارشده در پیامکهای سامانه ۱۶۲ هم دال بر این است که مخاطبان تلویزیون به شکل دقیق این رسانه را تماشا کرده و از طریق همین سامانه، نظرات خود را درباره جزئیات این تولیدات بیانمیکنند.
دلیل اهمیت آمار ایسپا
ناگفته پیداست که هر رسانهای برای رسیدن به قله برنامههای خود نیاز به اصلاح و دریافت بازخورد دارد و بهطور قطع برخی تحلیلهای مطرحشده ــ صرفنظر از اهداف پشت آن یا صادقانه بودن یا نبودن نکات ــ میتواند رسانهملی را در جهت بهبود و استمرار جذب مخاطب هدایت کند. کما اینکه دو محور هویتمحوری و عدالتگستری که در اهداف تحولی سازمان صداوسیما قید شده و هر بار در صحبتهای رئیس این سازمان مورد تاکید قرارمیگیرد هم نشان از همین رویکرد ثبت بازخورد دارد. بااینحال، نمیتوان انکار کرد که برخی از این تحلیلها تنها هدف خود را بر نقد غیرعادلانه و یکطرفه علیه رسانهملی گذاشتهاند که در این صورت نمیتوان آن را موثر دانست. آمار۶۹.۲درصد مخاطب برای تلویزیون و بیان آن درزمانی که بحثها پیرامون مخاطبان این رسانه بالا گرفته، میتواند فصل تازهای برای ارائه نقدهای درست ومنصفانه و البته نگاه به عملکرد واقعی و مستند رسانهملی باشد.